loading...
قرآن هدی - وبگاه شناخت قرآن کریم

در نصايح لقمان به فرزنـدش آمـده است كه: «انك لن تحرق الارض و لـن تبلغ الجبال طـولا»هر چه گردن فرازي بكنـي بالاخـره قـدرت نـداري كه زميـن را بشكافي و به رفعت كـوه ها برسي. در سـوره مباركه مومـن (غافر) اين چنين آمده است كه: «لخلق السمـوات والارض اكبـر مـن خلق الناس و لكـن اكثـرالنـاس لايعلمون»آفرينش آسمان ها و زميـن از آفرينـش مردم بزرگ تر است, ولـي اكثر مردم نمـي دانند. خـوب اگر آسمان ها و زميـن بزرگ تر از مـردم اند و انسان ها كـوچك تـر از آسمان ها و زميـن انـد, چـرا از آسمان ها حمل بار امانت بر نيامده است؟ هم چنيـن در سوره مباركه نازعات آيه 27 مي فرمايد: «اانتـم اشد خلقا ام السماء بنيهارفع سمكها فسويها و اغطش ليلهاو اخرج ضحيها»پس ايـن دسته از آيات مي فرمايد: آسمان ها و زميـن از انسان ها بزرگ ترند. دسته ديگر از آيات مي فرمايد: از انسان كاري ساخته است كه از آسمان ها و زميـن ساخته نيست. راه جمعش اين است انسان اگر منهاي آن روح و ديـن و عقل حساب بشـود; يعني هميـن بدن مادي باشد; هـم چنان كه كافر و منافق خـود را هميـن بدن مادي مي پندارد, و مي گـويد: «ان هي الا حيـاتنـا الـدنيـانمـوت و نحيـي»و مـي گـويـد: «و ما يهلكنا الا الدهر»با هميـن بينـش محـدود مادي در برابر وحـي مـي ايستد. پـس ايـن انسان منهاي عقل است, انسان منهاي عقل مي شـود جرم مادي, قهرا زميـن و كـوه و آسمان از او بزرگ تر است, لذا لقمان در نصيحت خـويـش مي فرمايد: «انك لن تخرق الارض و لـن تبلغ الجبال طولا»ايـن طور كه متبخترانه و مختالانه حركت مي كني نمي تـواني زميـن را بشكافي و به گردن فرازي كـوه ها نمي رسي, خدا هـم مي فرمايد: «لخلق السمـوات والارض اكبر مـن خلق الناس»خدا مي فرمايد: «اانتم اشد خلقا ام السماء بنيها»و ايـن انسان است كه بار امانت حمل نمي كند, اين همان است كه «مثل الذيـن حملـوا القـرآن ثـم لـم يحملوها»«مثل الذيـن حملـوا الانجيل ثـم لـم يحملـوها»همـان است كه «مثل الذيـن حملـوا التـوراه ثـم لـم يحملـوها»اگـر كسـي زير بار وحـي نـرود «مثل او كمثل الحمار يحمل اسفـارا»حمـار و خلقت او هـرگز از سلسله جبـال و زميــن بـالاتـر نيست, ايـن كه وحـي بـر او نـازل شــد و «فنبذوه وراء ظهورهـم»ايـن انسان منهاي عقل, هرگز از آسمان ها بالاتـر نيست. اما آن انسانـي كه وحـي را مي پذيرد و مي فهمد و عمل مـي كند ايـن يقينا از آسمان ها بالاتر است, چـون ايـن آسمان ها جرم است و روزي بساط آن ها برچيده مي شـود: «والارض قبضته يوم القيامه والسمـوات مطـويات بيمينه»و بدن انسان مي پـوسد و دوباره خدا زنده مي كند اما روح كه هرگز نمي ميرد, روح كه هرگز از بيـن نمي رود, آسمان ها بساطشان بـرچيـده مـي شـود و سلسله جبـال بسـاطشان جمع مـي شـود. عظمت قرآن در طرح موضوعات
ايـن كه در باره قرآن فرمود: قرآن چيزي است كه اگر بر كوه نازل شود كوه نمي تواند تحمل كند, واقعش هميـن است, انسان وقتي نزديك بعضـي از آيات مي رود از ترس برمـي گردد كه ايـن آيه يعني چه؟ هر چه هـم تلاش و كوشـش بكند به خـودش اجازه ورود نمي دهد, يك نمونه آن را در ايـن جا ميآوريم: در قرآن در باره كوه ها آمده است كه: اي پيامبر, از تـو سـوال مـي كنند كه وضع كـوه ها چه خـواهد شـد: «يسئلـونك عن الجبـال فقل ينسفها ربـي نسفا فيذرها قاعا صفصفا لاتري فيها عوجا و لا امتا»ايـن آيه را مـي تـوان فهميـد. يعنـي سـوال مي كنند در هنگام قيامت كـوه ها وضعش چگونه خـواهد شد؟ شما درجـواب بگـو: «خداوند اين كوه ها را درهـم مي كـوبد و همه ايـن دره هاي ناصاف با ريزش كـوه ها صاف مـي شـود و هيچ اعوجاج و امت و كجـي در صحنه قيامت نيست.»در دنيا يك انسان ممكـن است در اثر خلاف كاري خـود را به گـونه اي پنهان كند و از شهري به شهري ديگر يا از مجمعي به مجمعي ديگر بـرود, اما در صحنه قيامت هيچ جايـي بـراي استتار نيست نه تپه اي نه كـوهـي نه دامنه اي نه تلـي و نه ديواري است: «لاتـري فيها عوجـا و لا امتـا». قاع و صفصف ايـن آيه را انسان مـي تـواند بفهمـد. يا ايـن آيه كه: «يـوم تكـون الجبال كالعهن المنفـوش»اين كـوه ها كه سنگيـن است ما سنگينـي ايـن ها را كـم مـي كنيـم مثل پنبه هاي ندافي شده مثل عهن و پنبه ندافـي شده سبك مي شوند. يا ايـن آيه كه: روزي فرا مي رسد كه جبال «كانت الجبال كثيبا مهيلا»ايـن كـوه ها كه خيلي سفت و سخت است مثل يك تلي از شـن مـي شـود كه شما يك گـوشه اش را اگر با انگشت بـرداريـد بقيه مي ريزد, اين را مـي گـويند «كثيب مهيل»ايـن قبيل آيات را هـم مي توان فهميد اما مي رسيـم به ايـن قسمت: «و سيرت الجبال فكانت سرابا»كوه ها مي روند و مي روند و سراب مي شوند. اگر كسي نخـواهد تـوجيه كنـد, كـوه هـا سـراب مـي شـود يعنـي چه؟ سراب يعني هيچ, انسان از دور خيال مـي كرد كـوه است وقتـي نزديك رفت مي بيند كوه نيست. چه قدر انسان بايد توجيه كند تا ايـن آيه را بفهمـد. بعد ازاين كه چندين وجه تـوجيه كرد بهترين وجه ايـن است كه اعتراف كند كه مـن نمي فهمـم. گاهي انسان در برابر بعضـي از آيات قرار مي گيرد و از ترس برمـي گردد كه ايـن يعني چه, چقدر ما توجيه كنيـم سراب يعني هيچ. نه ايـن كه خرد يا ريز و يا سبك مي شـود بلكه «و سيرت الجبال فكانت سرابا»حالا ما «كانت»را به «صارت»تـوجيه كـرديـم و حال ايـن كه «كانت»معناي كانت است نه معناي «صارت»حالا گيرم تـوجيه كـرديـم كه آن جا سـراب مـي شـود, سـراب يعنـي هيچ, كـوه چطـور هيچ مـي شـود؟ ايـــن فقط «درمورد»كوه است در مورد زمين و آسمان ها نيز اين چنيـن است. ايـن از آن آيـاتـي است كه انسـان واقعا حـريـم مـي گيـرد. ظاهر و باطن قرآن
قرآن يك ظاهري دارد و يك باطنـي, در بيانات حضرت اميرـ سلام الله عليه ـ آمده است كه: قرآن ظاهرش بسيار زيبا و جلوه گر و باطنـش عميق است. در خطبه هيجدهـم نهج البلاغه آمده است كه: «و لـوكان مـن عنـد غيرالله لـوجـدوا فيه اختلافا كثيرا و ان القرآن ظاهره انيق و بـاطنه عميق لاتفنـي عجـائبه و لاتنقضــي غرائبه و لا تكشف الظلمات الا به»خـوب به ايـن كتابـي كه ظاهرش زيباست و باطنـش خيلـي عميق است و ما را هم دستـور داده اند كه هم در ظاهر و هـم در باطـن قرآن تـدبر كنيـم و هرچه هـم انسان استخراج كنـد تمام نمي شود نه در طول زمان نه در عمق فكر متفكران, قهرا ايـن عميقي كه وصف باطـن قرآن است و ما را هـم به تعمق در ايـن قرآن وادار كـرده انـد غير از آن تعمقـي است كه از دعائم و ريشه هاي كفـر به شمار آمـده است. در نهج البلاغه در كلمـات قصـار كلمه 31 آن جـا كه: «و سئل عليه السلام عن الايمان»حضـرت فـرمـود: ايمان چهار ركـن و پـايه دارد, آن گـاه دربـاره كفـر هـم فـرمود: «والكفـر علـي اربع دعائم علـي التعمق والتنازع و الزيغ والشقاق»معلوم مي شـود آن تعمق در جهل و افراط و خـودپسندي و امثال ذالك است كه تعمق مذموم است و ايـن تعمق در باطـن قـرآن است كه «بـاطنه عميق»و تعمق ممـدوح. روش هاي هدايت در قرآن قرآن كه ظاهرش زيبا و باطنـش عميق است, چگونه و با چه روش هايي مردم را هدايت مـي كنـد؟ قرآن مـدعي است كه نه تنها براي هـدايت مـردم آمـده است كه «شهر رمضـان الذي انزل فيه القـرآن هـــدي للنـاس»بلكه بهتـريـن روش هـدايت را قـرآن به عهده دارد, هيچ كتابي نيست كه همانند قرآن مردم را هدايت كند در آيه نهم سـوره اسراء آمده است كه: «ان هذاالقرآن يهدي للتـي هـي اقـوم»پـس هيچ كتـابـي همـاننـد قـرآن هـادي مـردم نيست. ايـن روش هدايتـي را خـود قرآن با روش هاي گوناگـوني معرفي كرده است: 1ـ راه استـدلال: قـرآن بـارها به ما فـرمـوده تعقل و تفكـر كنيد, ايـن كار, تشويق به استدلال است, حتي خود قرآن هـم از راه استـدلال با ما سخـن گفته است ; مثلا مـي فرمايد: «لـو كان فيهما آلهه الاالله لفسـدتـا»«ام خلقـوا مـن غيـر شـيء ام هــــــم الخالقون». احتجاجات انبيا ـ عليهم السلام ـ را بازگـو كـرد كه فلان پيامبـر براي اثبات تـوحيـد حق با فلان طاغي اين چنيـن برهان اقامه كرد. نقل بـراهيـن عقلـي از انبياء سلف ـ عليهم السلام ـ در قرآن كـم نيست. ايـن ها خطوط كلي سه گانه است كه هر كدام ده ها نمونه دارد يكي اين كه ما را به تفكر و تعقل دعوت كرده است كه ايـن ها ده ها آيه دارد يكي اين كه براي ما و با ما با استدلال سخـن گفت فرمود اگـر خـدايـي نيست بگـو ببينـم شمـا را كه آفـريـد؟ يا بايد بگوييد موجـود خود به خـود خلق مي شـود, يا بايد بگوييد خودمان, خـودمان را آفريديـم «اءم خلقـوا مـن غير شيء اءم هـم الخالقـون»شما هر تلاش و كوششي بكنيد ايـن دو آيه مباركه بدون مسئله دور و تسلسل قابل حل نخواهد بـود, اگر بگويي «خلقوا مـن غير شيء»يعني فعل فاعل نمي خـواهد مي شـود تصادف, اگر بگويي كه نه, فعل, فاعل مي خواهد ولي فاعل فعل خـود ماييـم كه مي شود دور, اگر عين شما باشد, اگر مثل شما باشد كه مي شود تسلسل, ايـن همان بـرهان عميق فلسفـي «دور و تسلسل»است, منتها همـان طـوري كه اين «ما كنا معذبيـن حتي نبعث رسولا»را وقتي به دست يك اصولي ماهر داديد بحث عميق برائت را از اين استنباط مي كند, ايـن جمله مباركه «ام خلقوا مـن غير شييء ام هـم الخالقـون»را وقتي به حكيم داديد بحثهاي عميق عقلي را از آن استنباط مي كند ايـن نحوه استدلال چه براي اثبات اصل مبدا و چه براي تـوحيد كه قرآن با ما به عنـوان احتجاج سخـن گفت فراوان است.


آيت الله جوادي آملي- مجله پاسدار اسلام, ش 211و212
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    ختم کل قرآن کریم بصورت ماهانه
    از مطالب وبگاه قرآن هدی تا چه میزان راضی هستید؟
    از امکانات وبگاه قرآن هدی تا چه میزان راضی هستید؟
    کدامیک از موضوعات سایت نظر شما را بیشتر جلب می کند ؟
    استخاره آنلاین با قرآن

    سخنی از بهشت
    اوقات شرعی
    آمار سایت
  • کل مطالب : 91
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 73
  • بازدید ماه : 185
  • بازدید سال : 722
  • بازدید کلی : 3,145
  • نوای مهدوی
    

    مقتدر مظلوم :: نوای وبلاگ